شرح زیارت عاشورا
فراز اول فراز معرفت
«السَّلامُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِاللهِ. السّلامُ عَلَیکَ یَا بنَ رَسُولِ اللهِ. السّلامُ عَلَیکَ یَابن أمیرالمُؤمِنینَ وَ ابنَ سَیَّدِ الوَصییّن. السّلامُ عَلَیکَ یَا بنَ فاطِمَهَ سَیّدَهِ نِساءِ العالِمینَ. السّلامُ عَلَیکَ یا ثارَاللّهِ وَابنَ ثاررِهِ وَالوِترَ المَوتُور.
الِّسلامُ عِلِیکَ وَ عَلَی الاَرواحِ الّتی حَلّت بِفِنائِک عَلَیکُم مِنّی جَمیعاً سّلامُ اللهِ ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیلُ وَ النَّهارِ..»
«سلام بر تو ای ابا عبدالله. سلام بر تو ای پسر رسول خدا. سلام بر تو ای پسر امیرمؤمنان و سرورجانشینان پیامبر. سلام بر تو ای پسر فاطمه سرور زنان دو عالم. سلام بر تو ای خون(خونبهای) خدا و پسر خون (خون بهای) خدا و ای دردانه ایی که تنها و غریب و رها شده (کسیکه انتقام خونش گرفته نشده). و سلام بر تو و ارواحی که در جوار تو ذوب گردیدند. سلام خدا تا زمانیکه من هستم و شب و روز باقی است بر تمامی شما باد.»
بیان اجمالی:
زیارت عاشورا، با سلام بر حماسه آفرین کربلا و ترسیم موقعیت وی آغاز می شود چرا که آن حضرت «روح عاشورا» می باشد با سلام بر او که فرزند رسول خدا، امیرالمؤمنین و سید اوصیاء و نیز فرزند فاطمه ای است که سرور زنان عالم است. او که هم خود خون بر زمین مانده خداست و هم فرزند چنین کسی است و فرد تنها رها شده ای است که هنوز انتقام او گرفته نشده است.
سلام بر او و ارواحی که در آستان مقدسش زانوی ادب بر زمین زده و روح خود را در اقیانوس او ذوب کرده اند. سلامی که انسانیت تا ابد محتاج و نیازمند آن است، چرا که حیات معنوی او بسته به چنین سلامی است.
بیان تفصیلی:
پیش از اینکه به بیان تفصیلی فراز اول زیارت بپردازیم، لازم است- بطوراختصار-فلسفه «سلام» و «لعن» تبیین شود چرا که زیارت عاشورا، بر پایه سلام بر اهل بیت و لعن بر دشمنان آنان بنا شده است و بنده سالک، راه تقرب را از طریق همین لعن و سلام طی می کند.1
حکایت حاج محمدعلی یزدی در زیارت عاشورا
محدث نوری در کتاب دارالسلام از ثقةالدین حاج محمدعلی یزدی که مرد فاضل صالحی در یزد بود حکایتی نقل میکند.
حاج محمدعلی دائما مشغول کارهای آخرتی خود بود و شبها در مقبره ای که جماعتی از صلحا در آن مدفونند به سر میبرد این مقبره خارج شهر یزد بود که به مزار معروف است.
همسایه ای داشت که از کودکی با هم بودند و نزدیک معلم میرفتند تا آنکه بزرگ شدند و او شغل عشاری پیش گرفت پس از آنکه مرد او را نزدیک همان جایی که دوست صالح وی شبها در آن بیتوته می کرد دفن کردند.
یک ماهی از فوت او نگذشته بود که حاج محمدعلی او را در خواب دید که در هیئت نیکویی است نزد او رفت و گفت من مبداء و منتهای کار تو را میدانم. تو از کسانی نیستی که احتمال نیکی درباره او رود. شغل تو هم مقتضی عذاب سختی بود پس به کدام عملت به این مقام رسیدی؟
گفت همین طور است که میگویی. من گرفتار عذاب سختی بودم تا دیروز که زوجه استاد اشرف آهنگر در اینمکان دفن کردند - اشاره به موضعی کرد که نزدیک به صد متر از او دور بود. در شب وفات او حضرت امام حسین (ع) سه مرتبه بزیارت وی آمدند و در مرتبه سوم امر فرمودند که عذاب ازین مقبره رفع شود و حالت ما نیکو شد و در وسعت و نعمت افتادیم.
از خواب بیدار شدم در حالیکه متحیر بودم آن شخص آهنگر را نمی شناختم در بازار آهنگران به جستجو پرداختم و او را پیدا کردم. پرسیدم آیا زوجه ای داشتی؟ گفت آری داشتم، دیروز فوت کرد و او را در فلان مکان همان موضع را نام برد دفن کردم. پرسیدم آیا بزیارت حضرت ابا عبدالله علیه السلام رفته بود؟ گفت: نه. گفتم ذکر مصائب او میکرد گفت نه. گفتم مجلس عزاداری داشت گفت نه. آنگاه پرسید چه میخواهی؟ خواب خود را نقل کردم و گفت او فقط مواظبت بر زیارت عاشورا داشت.
کرامتی از زیارت عاشورا
آقای حاج سید احمد زنجانی در کتاب الکلام یجر الکلام از مرحوم آیة الله آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی نقل میکند که فرمود من و آقای آقامیرزا علی آقا، آقازاده میرزای شیرازی و آقا سید محمود سنگلجی در سامرا شبی روی پشت بام در خدمت مرحوم آقای میرزا محمدتقی شیرازی درس میخواندیم در اثنا درس استاد بزرگ ما مرحوم آقای سیدمحمد فشارکی تشریف آوردند در حالیکه آثار گرفتگی و انقباض در بشره اش پیدا بود، معلوم شد شنیدن خبر بروز و با در عراق ایشان را اینگونه منقلب کرده است. فرمود شما مرا مجتهد میدانید؟ عرض کردیم بلی. فرمود عادل میدانید؟ عرض کردیم بلی. فرمود من به تمام زن و مرد شیعه سامرا حکم میکنم که هر یک از ایشان یک فقره از زیارت عاشورا را به نیابت نرجس خاتون والده ما جد امام زمان سلام الله علیه بخوانند و آن مخدره را نزد فرزند بزرگوارش شفیع قرار دهند که آنحضرت از خداوند عالم بخواهد که خدا شیعیان مقیم سامرا را از این بلا نجات دهد. همینکه این حکم صادر گردید از ترس و بیم همه شیعیان مقیم سامرا حکم را اطاعت کرده زیارت عاشورا را به همان دستور خواندند در نتیجه یکنفر در سامرا تلف نشد در صورتیکه هر روز حدود پانزده نفر از غیر شیعه تلف میشدند.
مجلس سوم تاریخچه سلام
هر قوم و ملتی اسلام و آداب و رسومی داشته اند که هنگام ملاقات یکدیگر اجرا مینموده اند.
مثلا رسم ملت یهود این بود که با انگشت اشاره میکردند. ملت نصاری دست بر دهان میگذاردند چنانکه در اینزمان کلاه بر میدارند، گبران و عجمهای سابق خم میشدند و تعظیم میکردند.
عرب قبل از اسلام کلمه حیاک الله را به کار میبرد یعنی خدا ترا زنده بدارد. در لسان العرب میگوید: اعراب زمان جاهلیت به یکدیگر تحیت میدادند، که انعم صباحا یعنی صبح بخیر و یا می گفتند سلام علیکم و این سلام علامت مسالمت بود باین معنی که ما با هم جنگ نداریم اسلام دستور داد که افشاء سلام کنید.2
1.http://sahebnews.ir
2.http://www.ghadeer.org